باد شرقی

Monday, December 24, 2007

خیلی حال داد.شکست دادن کاتالان ها در نئوکمپ, آن هم جلوی چشمان لاپورتای متفرعن و ده ها هزار بارسلونائی حلاوت دیگری دارد.به ویژه وقتی که یک بارسائی دو آتشه پیدا کرده و شرط را از او برده باشی
بدو علیرضا که این پپرونی پیتزا والک بد جوری چشمک می زند

Saturday, December 08, 2007

حاج عبدالرحمن

چند سال پیش نهادی پایه گذاری شد به نام سازمان تقریب مذاهب اسلامی.ریاست این سازمان هم به عهده یک روحانی به نام آیت الله تسخیری است ( تا همین چند وقت قبل که بود.الان را نمی دانم ) وظیفه اصلی این سازمان همان طور که از نامش پیداست; کشف و تقویت اشتراکات و تلاش در راستای هر چه نزدیک تر شدن مذاهب مختلف اسلامی به هم است
پیشنهاد می کنم سازمانی هم با عنوان سازمان تقریب ادیان تاسیس شود.برای یافتن رئیسش هم نیازی به جستجو نیست.چه کسی بهتر از کاکا فوتبالیست نامی برزیلی! مشهور نیست که هست; محبوب نیست که هست; خوش تیپ نیست که هست ;از همه مهم تر دغدغه دین ندارد که دارد
حتمن خاطرتان هست که سال گذشته اعلام شد که نامبرده بالا, مسلمان شده و نام عبدالرحمن را برای خود برگزیده.البته نام کاکا چندان هم غیر اسلامی نبود و حتا می توانست برای محکم کاری اسمش را بگذارد اخوی
دو روز پیش هم در خبرها آمده بود که جناب کاکا اعلام کرده قصد دارد پس از آویختن کفش ها, در رشته الهیات مسیحی ادامه تحصیل داده و در صورت امکان کسوت کشیشی بر تن کند.جل الخالق!!کشیش مسلمان چه نوبرانه ای است دیگر؟؟واقعن که!!یا این حاج آقا کاکا آدم دمدمی مزاجی است که محض تفریح دین عوض می کند; یا تصمیم دارد یک دور تمام ادیان الهی و غیر الهی را تست بزند و یا قصد مزاح دارد که باید حالیش کنند با مسلمان جماعت نمی شود از این شوخی ها کرد ..... ویا اساسن خبر مسلمان شدن او یک دروغ رسانه ای بوده.این مورد آخر مرا به یاد ماجرای زیدان و ماتراتزی انداخت و تعبیرها و تاویل هائی که از ضربه سر اولی به سینه دومی خلق شد و نامه های شخصیت های سیاسی وطنی در ستایش حرکت قهرمانانه زیدان که جسارت ماتراتزی در تروریست خواندن مسلمانان را بی پاسخ نگذاشت و...... و در آخر معلوم شد ماجرا اصولن ناموسی بوده.ماتراتزی همشیره زیدان را لفظن مورد عنایت قرار می دهد و از آن جائی که زیدان یک عرب تبار غیرتی ناموس پرست است, فی المجلس ترتیب آن مردک چشم ناپاک را می دهد و او را نقش زمین می کند
امیدوارم در ماجرای کاکا این مورد آخری (دروغ رسانه ای)اتفاق نیفتاده باشد

Monday, December 03, 2007

TRIBUTE

این پست صرفن ادای دینی است به سر دیوید گیلمور و آن سولوی گیتار بی نظیرش در اجرای زنده آهنگ
Comfortably Numb
در کنسرت پالس
یا للعجب!!مگر می شود این نغمه ها از سر پنجه های انسان خاکی زائیده شده باشند؟منبع الهام در آفرینش چنین شاهکاری چه می تواند باشد؟آهنگ فوق العاده راجر واترز و اجرای گروهی معرکه پینک فلوید به جای خود; اما این سولو چیز دیگری است. هنوز هم با شنیدن ضجه های ساز گیلمور مو بر تنم راست می شود.هنوز هم شبی نیست که بدون شنیدن چند باره این قطعه به خواب بروم.بر این گمانم که موسیقی راک دیگر چنین اوجی به خود نخواهد دید. هیچ نوازنده ای- حتا خود گیلمور- هرگز قادر به خلق چنین شاهکاری نخواهد بود.پس به احترام سر دیوید جان گیلمور به پا خاسته و کلاه از سر بر می داریم