نوستالژی

امشب, چهار شنبه شبه; و طبیعیه که تا صبح آن لاین باشم; با چراغ روشن

دیشب مصاحبه احمدی نژاد با خبرنگار شبکه سی بی اس از شبکه اول سیما پخش شد.از متن مصاحبه و دروغ بزرگی که رئیس جمهورمان در خصوص هاله نور تحویلمان داد بگذریم. تنها می خواهم از حس های متفاوتی که موقع دیدن مصاحبه به من دست داد برایتان بگویم: تعجب ,اشمئزاز, تنفر, تمسخر, تحقیر, خجالت, عصبانیت و البته دل تنگی

دل تنگی برای سید خوش پوش مظلومی که در حقش جفا کردیم.همه مان.به شخصه از این که هم وطن چون او ئی هستم, به خود می بالم به نظرم تحمل موجودی مانند احمدی نژاد, تاوانی است که این ملت در ازای قدر ناشناسیش نسبت به خاتمی می پردازد

خودزنی

آخه کدوم دیوونه ای ساعت سه صبح, قارچ کباب می کنه و می خوره؟؟؟

اصولن آدم های پوست کلفتی هستیم.هم ولایتی ها و هم اقلیمی ها بر من ببخشایند, اما این یک واقعیت است. احتمالن در میان اخبار خوانده و یا دیده اید که در فلان کشور اروپائی با رسیدن دمای هوا به چهل و پنج درجه, چندین نفر جان خود را از دست داده اند و کار دهها نفر به بیمارستان کشیده شده.اما این جا- در گرم ترین منطقه مسکونی دنیا - در دمای بالای پنجاه درجه و در زیر برق آفتاب ,مسابقه فوتبال برگزار می شود.شما را به اجدادتان بگوئید اگر این پوست کلفتی نیست, پس چیست؟باور کنید به نازک نارنجی و سوسول بودن اروپائی ها و این چرت و پرت ها ربطی ندارد ;چون که بنا بر قوانین زیست شناسی آنزیمهای بدن در دمای بالای چهل درجه سلسیوس تجزیه می شوند و زندگی انسان در معرض خطر جدی قرار می گیرد

اهواز این روز ها جهنمی است.و البته این یک مزیت است برای ساکنین آن.برای ما رفتن به جهنم در آن دنیا ,حکم ییلاق را دارد.بعید می دانم جهنم گرم تر از این جا باشد.لا اقل دوزخ توصیفی دانته که خنک تر از این جاست

همه این ها یک طرف; اعلام وضع آب و هوا باعث احساس سوزش شدید در برخی نقاط بدن می شود.مجسم کنید که در یک روز خنک بهاری –خنک با معیار این جائی – در اردیبهشت ماه, کارشناس هوا شناسی با لبخندی نمکین دمای هوا را چهل و شش درجه اعلام می کند.وهمان شخص در اواسط مرداد و در روزی که مرغ ها تخم آب پز می گذارند ,از دمای چهل ونه درجه صحبت می کند.خدایا همه مردم قاطی کرده اند یا کارشناس محترم خزعبلات تحویل می دهد؟اولین حسی که در این مواقع به آدم دست می دهد- تقریبن هم زمان با سوزش – این است که به شعورش توهین شده ;آن هم ناموسی. و جالب این که فقط در بعضی روز های تعطیل دمای هوا به پنجاه و یک درجه می رسد.خب خداوند هوای بندگانش را دارد دیگر ;وگر نه نرسیدن دمای هوا به پنجاه درجه در روز های غیر تعطیل ,دلیل دیگری نمی تواند داشته باشد.مگر این که دست استکبار جهانی از آستین شما بیرون آمده باشد و خدای نا کرده در صداقت آقایان شک کنید.حاشا و کلا.استغفرا له.خدایا توبه

این ترانه را گوش کنید.با وقایع این روزها همخوانی دارد

نمی دانم این چه اصراری است که سیما در کشف و معرفی ابداعات و اختراعات درخشان هموطنان دارد؟البته منظور مواردی است که از نظر دست اندر کاران معاونت اطلاعات و اخبار سازمان صدا و سیما ابداع محسوب می شوند.گاف وحشتناک چند ماه قبل در مورد دختری که یکی از مسائل لاینحل فیزیکی را حل کرده بود که خاطرتان هست؟دیشب در یکی از بخش های خبری گزارشی پخش شد در مورد ابتکار یکی از هموطنان کرمانی که آب گرم مورد نیاز را با استفاده از انرژی خورشیدی تهیه می کند.قضیه از این قرار است که آب ابتدا در یک منبع فلزی جمع آوری شده و پس از گردش در 70 متر لوله فلزی بر روی بام و در معرض تابش مستقیم نور خورشید گرم می شود.خوب پدر جان ,وقتی که از منبع استفاده می کنی چه نیازی به لوله کشی روکار هست؟استفاده از منبع سال هاست که در مناطق گرمسیری کشور -از جمله شهر ما اهواز-رواج دارد و هیچ کسی هم به عنوان ابتکار از آن یاد نکرده استراستی تکلیف شب ها و ماه های سرد سال چه میشود؟آیا فکری برای انرژی بیشتر مورد نیاز برای گرم کردن آب سرد این لوله ها در زمستان شده است؟هزینه 70 متر لوله کشی رو کار معادل چند سال مصرف گاز برای گرم کردن آب نه چندان سرد تابستان است؟
پرداختن به جزئیات و طرح سوالات بالا صرفن برای نشان دادن عمق نادانی تهیه کنندگان گزارش است
آن هموطن حق دارد هر روشی را که صلاح می داند برای رفاه خود و خانواده اش به کار ببرد.اما آیا سیما هم محق است که هر تفریح خانگی را به عنوان ابتکار به خورد مردم بدهد؟؟؟

........................
راستش دچار عذاب وجدان شده ام.اگر این مطلب و نوشته های مشابه موجب دلسردی این دوستان حامی علم و فرهنگ و تکنولوژی شده و باعث شود از کشور فرار مغز ها بکنند چه گلی باید به سرم بگیرم؟

چند روز پیش برای روکش کردن دندانی که 7-8 سال قبل پر کرده بودم, به دندان پزشک مراجعه کردم.همین جوری الکی.نه درد داشتم و نه اذیت بودم .دکتر بعد از معاینه مختصر, به رادیو لوژی حواله ام داد

قصه نکنم دراز, کوتاه کنم .فقط ببینید اقدام برای روکش کردن ساده یک دندان, به کجا ها ختم شد.البته هنوز ختم نشده.خدا به خیر بگذراند

و اما تجویز پزشک بعد از رویت رادیو گراف:1-مراجعه به جراح فک برای کشیدن دندان های نهفته عقل که افقی رشد کرده و ترتیب ریشه دندان هفتم ,در هر دو طرف را داده اند2-مراجعه به جراح لثه برای جراحی لثه ای که نمی دانم چه مرگش است3-و دست آخر مراجعه مجدد برای روکش کردن دندان کذائی

این ها شرح پزشکی مشکل بود یا همان زبان کلانتری.توضیح ساده اش می شود این

دها نم رسمن سرویس شده

با این ترتیب,به نظرم اگر برای درد احتمالی قلب به پزشک مراجعه کنم ,برایم گواهی فوت صادر خواهد کرد