باد شرقی

Wednesday, January 24, 2007

سفرنامه 6

بالاخره تمام شد.امروز بر گشتیم و الان هم کرج هستم.سه شنبه گذشته به سنندج رفتیم و از چهار شنبه کار را شروع کردیم
هوای سنندج رسمن سرویسمان کرد.15 درجه زیر صفر برای یک جنوبی- هر قدر هم که ادعایش بشود-زیادی سرد است.به هر حال بعد از 3 روز کار راهی کرمانشاه شدیم. حضور یک دوست عزیز قدیمی باعث شد در کرمانشاه احساس راحتی بیشتری داشته باشیم.همین راحتی هم سبب شد ذهنمان برای انجام نیات پلید به کار بیافتد.ماجرا از این قرار است که به اتفاق یکی از دوستان تصمیم گرفتیم عضو سوم گروه را محض تفریح بیچاره کنیم.طی 24 ساعت آخرحضورمان در کرمانشاه, در کمال خبث و بد طینتی 5قرص وایگرا به این بینوا خوراندیم.خودتان تصور کنید که چه بر سر ش آمده.آهای!دوستان مشترکی که این جا را می خوانید; به روح برادران لومیر سوگندتان می دهم سوتی ندهید.طرف هنوز نمی داند
.........................
می دانم بد تر از این نمی شود سفرنامه نوشت.من که ناصر خسرو نیستم. چه توقعاتی از آدم دارید

Sunday, January 14, 2007

سفرنامه 5

سه شنبه نوزدهم دیماه راهی اصفهان شدیم.یک اتفاق با حال سبب شد نتوانم قبل از رفتن بنویسم.قرار بود ساعت 20:30 پرواز کنیم.ساعت 13 از آژانس تماس گرفتند که پرواز 3 ساعت و 45 دقیقه جلو افتاده و راس ساعت 15:45 انجام خواهد شد
جل الخالق!! این مدلیش را ندیده بودیم.از آنجاییکه بلیت همین پرواز را هم با درد سر پیدا کرده بودیم, ترجیح دادیم بدون هیچ گونه اعتراضی حتا 90 دقیقه تاخیر را هم تحمل کنیم و جیکمان در نیاید
به هر حال صبح جمعه به تهران پرواز کردیم تا ساعت 11 راهی سنندج شویم. الآن هم با اجازه شما 3 روز است که به خاطر کنسل شدن همه پرواز های سنندج, در تهران لنگ به هوا مانده ایم
دعا کنید زود تر برویم و از شر این پروژه منحوس خلاص شویم

Monday, January 08, 2007

این روزها با این ترانه خیلی حال می کنم