با ما چه می کنی استاد
قراراست یکی از بزرگان موسیقی ایرانی بعد از 25 سال در ایران کنسرت برگزار کند.کسی که تحولات موسیقی ایران در دهه 50 با نام او عجین است. کسی که هر اظهار نظر او در سال های اخیر, جنجالی را موجب شده و البته کسی که انگشت اتهام به سوی بسیاری از اهالی موسیقی دراز کرده.این شخص کسی نیست مگر استاد محمدرضا لطفی نوازنده, ردیف دان ,آهنگساز و محقق موسیقی ایرانی.شما به عنوان یکی از هواداران و کسی که سال ها با آثار استاد زندگی کرده اید;و تلاش برای بازنوازی مضراب به مضراب کارهای برجسته اش از لذات زندگیتان بوده (و پر واضح است که در این راه توفیق چندانی هم نصیبتان نشده)توقعتان از استاد در این برنامه چیست؟
متاسفانه برنامه حاوی هیچ نکته جدیدی نبود.شاید بشود گفت کنسرت دیشب, کاری بود مشابه گریه بید اما با کیفیتی نازل تر.تسلط بی نظیر لطفی بر سازهای تخصصی اش- تار و سه تار- موافق و مخالف را به تحسین وا می دارد.شیوه بی بدیل او در نواختن تار- که شاه سازهای ایرانی است- نقطه عطفی در نوازندگی سازهای مضرابی است.اما واقعیت امر این است که خیل مشتاقان, صرفن برای شنیدن صدای ساز لطفی به نیاوران نیامده بودند.قضیه فراتر از این حرف هاست.ما شوق دیدن و شنیدن چیزی که لطفی را از دیگران متمایز می کند به سر داشتیم.آنی که پیش از این از دیگران و حتا خود لطفی ندیده و نشنیده باشیم.جسارت ,خلاقیت و نوآوری است که لطفی ها و علیزاده ها را از دیگران متمایز می کند
خموشانه را نشنیده بودم.در واقع ترس از خراب شدن کاریزمای لطفی باعث شده بود رغبتی به شنیدن آن نشان ندهم.اما دیشب شد آن چه نباید می شد.تا پیش از آغاز بخش دوم کنسرت که باتکنوازی کمانچه در بیات ترک شروع شد, همه گلایه و شکایتمان از لطفی تکرار خودش بود.تکرار همان لطفی آشنا و البته بزرگ.اما با آغاز اولین نغمه های کمانچه ;اسطوره تارنوازی ایران زمین تبدیل شد به یک نوازنده متوسط کمانچه.پیرانه سر با خود و طرفدارانت چه می کنی استاد؟
شاید ایراد از ماست که توقعمان بالاست.اما این توقع را محمدرضا لطفی با آثار درخشان پیشینش و صحبت های اخیرش ایجاد کرده
حس خوبی ندارم از این گونه نوشتن درباره بزرگی چون لطفی.کاش دیشب را در خانه مانده بودم.لطفی مدل 86 را فاکتور می گیرم.لطفی من همان لطفی راست پنجگاه جشن هنر شیراز, ماهور دانشگاه ملی, سه گاه یادواره طاهرزاده و ....است
....................
دیشب دو جوان که پشت سر ما نشسته بودند مقادیر معتنابهی روی اعصابمان تخلیه انرژی کردند.به طرز اسفباری اصرار داشتند که اطلاعات ردیفیشان را به اعصاب حاضران فرو کنند.غلط نکنم از نوادگان بلافصل میرزا علی اکبر خان فراهانی بودند و احساس مسئولیت در قبال ردیف بیچاره شان کرده بود.فقط یک موردش را می گویم(و خدا می داند که ذره ای اغراق نمی کنم):به محض این که لطفی ساز را در دست گرفت و پیش از کوک کردن آن ,2 مضراب به دو و 2 مضراب به سل زد که یکی از اساتید بلافاصله فرمودند:ماهور
متاسفانه برنامه حاوی هیچ نکته جدیدی نبود.شاید بشود گفت کنسرت دیشب, کاری بود مشابه گریه بید اما با کیفیتی نازل تر.تسلط بی نظیر لطفی بر سازهای تخصصی اش- تار و سه تار- موافق و مخالف را به تحسین وا می دارد.شیوه بی بدیل او در نواختن تار- که شاه سازهای ایرانی است- نقطه عطفی در نوازندگی سازهای مضرابی است.اما واقعیت امر این است که خیل مشتاقان, صرفن برای شنیدن صدای ساز لطفی به نیاوران نیامده بودند.قضیه فراتر از این حرف هاست.ما شوق دیدن و شنیدن چیزی که لطفی را از دیگران متمایز می کند به سر داشتیم.آنی که پیش از این از دیگران و حتا خود لطفی ندیده و نشنیده باشیم.جسارت ,خلاقیت و نوآوری است که لطفی ها و علیزاده ها را از دیگران متمایز می کند
خموشانه را نشنیده بودم.در واقع ترس از خراب شدن کاریزمای لطفی باعث شده بود رغبتی به شنیدن آن نشان ندهم.اما دیشب شد آن چه نباید می شد.تا پیش از آغاز بخش دوم کنسرت که باتکنوازی کمانچه در بیات ترک شروع شد, همه گلایه و شکایتمان از لطفی تکرار خودش بود.تکرار همان لطفی آشنا و البته بزرگ.اما با آغاز اولین نغمه های کمانچه ;اسطوره تارنوازی ایران زمین تبدیل شد به یک نوازنده متوسط کمانچه.پیرانه سر با خود و طرفدارانت چه می کنی استاد؟
شاید ایراد از ماست که توقعمان بالاست.اما این توقع را محمدرضا لطفی با آثار درخشان پیشینش و صحبت های اخیرش ایجاد کرده
حس خوبی ندارم از این گونه نوشتن درباره بزرگی چون لطفی.کاش دیشب را در خانه مانده بودم.لطفی مدل 86 را فاکتور می گیرم.لطفی من همان لطفی راست پنجگاه جشن هنر شیراز, ماهور دانشگاه ملی, سه گاه یادواره طاهرزاده و ....است
....................
دیشب دو جوان که پشت سر ما نشسته بودند مقادیر معتنابهی روی اعصابمان تخلیه انرژی کردند.به طرز اسفباری اصرار داشتند که اطلاعات ردیفیشان را به اعصاب حاضران فرو کنند.غلط نکنم از نوادگان بلافصل میرزا علی اکبر خان فراهانی بودند و احساس مسئولیت در قبال ردیف بیچاره شان کرده بود.فقط یک موردش را می گویم(و خدا می داند که ذره ای اغراق نمی کنم):به محض این که لطفی ساز را در دست گرفت و پیش از کوک کردن آن ,2 مضراب به دو و 2 مضراب به سل زد که یکی از اساتید بلافاصله فرمودند:ماهور
+ در همین ارتباط
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home