بار دیگر شهری که دوست می داشتم
دلم برای اهواز تنگ شده.خیلی زیاد.راستش فکرش را نمی کردم به این سرعت دلتنگ شوم.به ندرت پیش می آید دلتنگ کسی یا چیزی شوم.بارها پیش آمده که مدت زمان طولانی تری از اهواز دور بوده ام; اما خب این بار قضیه کمی جدی تر است.این بار اهواز را برای همیشه ترک کرده ام.شاید بهتر باشد جمله ام را این گونه اصلاح کنم که دیگر در اهواز سکونت نخواهم داشت.قطعن این تعلق خاطر, فراتر است از نوستالژی مربوط به خاطرات تلخ و شیرین این 34 سال, عزیزانی که در آن جا دارم, دوستان و یا حتا عزیز خفته در خاکش
نمی دانم چیست علت این کشش عجیب که باعث می شود اهواز را با وجود همه مشکلاتش, آب و هوای غیر قابل تحملش, محرومیت ها و کمبودهایش و .... بیش از هر نقطه دیگر دنیا دوست داشته باشم
خداوندا نگه دار از زوالش
نمی دانم چیست علت این کشش عجیب که باعث می شود اهواز را با وجود همه مشکلاتش, آب و هوای غیر قابل تحملش, محرومیت ها و کمبودهایش و .... بیش از هر نقطه دیگر دنیا دوست داشته باشم
خداوندا نگه دار از زوالش
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home