باد شرقی

Wednesday, December 13, 2006

سفر نامه 2

اين جا اروميه است.كافي نتي در مركز شهر.از فرط زيادي كار و فشار عصبي در آستانه انفجارم.دوشنبه شب هفته قبل رفتم تهران و صبح سه شنبه به سمت تبريز پرواز كرديم.اين اولين سفرم به منطقه شمال غرب است
تصورم از تبريز چيز ديگري بود.خودم را براي سرماي كشنده آماده كرده بودم, اما اصلن از اين خبر ها نبود
يا همه چيز عوض شده, يا يك عمر در كتاب ها اباطيل تحويلمان داده اند
آشناياني كه تلفني از آب و هوا مي پرسيدند, جواب هايم را به حساب نزديكي اهواز به آبادان مي گذاشتند; اما به تمام خرده شيشه هاي ري بن هاي شكسته شده در ديار آبادان, هواي تبريز چيزي بود در مايه هاي اهواز خودمان(كور شوم اگر ذره اي اغراق كرده باشم). يك بار هم تلاش كردم از يك كافي نت, بلاگ را به روز كنم اما سرعت آن قدر پائين بود كه حتا ميل هايم را هم نتوانستم چك كنم
به هر حال ديشب بعد از هشت روزتبريز را ترك كرديم و به اروميه آمديم, تا فردا صبح به سمت اشنويه حركت كنيم
اين جا هوا از تبريز هم گرم تر است
الآن هم شانس بزرگي كه شما آورده ايد اين است كه از شدت استرس, آدرنالين خونم در حال فوران كردن از گوش هايم است وگر نه معلوم نبود چقدر مي خواستم روده درازي كنم

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home